شروع دوباره با دانستن ...

یادداشت ها و ترجمه هایی در زمینه ی جامعه شناسی، زندگی، کار و ...

شروع دوباره با دانستن ...

یادداشت ها و ترجمه هایی در زمینه ی جامعه شناسی، زندگی، کار و ...

۱۵ آذر ۹۲ ، ۲۳:۰۰

اندیشه اگوست کنت

به نظر او، جامعه انسانی نیز همچون حوزه های دیگر گیتی تابع قوانین بنیادی است، با این تفاوت که در اینجا با پیچیدگی بیشتری سروکار داریم. به نظر او این علم نوین به جای تکیه بر مرجعیت سنت، خود را بر «ترکیبی از استدلال و مشاهده» به عنوان تنها وسیله موجه برای کسب دانش متکی ساخت. درست است که هر نظریه علمی باید بر واقعیت های مشاهده شده استوار باشد، اما واقعیت ها را نیز نمی شود بدون راهنمایی یک نظریه مشاهده کرد.

علم اجتماعی مورد نظر کنت نه تنها در روش های تجربی و مبانی معرفت شناختی، بلکه در کارکردهاییش برای نوع بشر نیز می بایست از الگوی علوم طبیعی پیروی کند. علوم اجتماعی نیز مانند علوم طبیعی نه تنها باید به مصلحت نظری توجه داشته باشد، بلکه در نهایت امر باید برای بشر نفع عینی نیز دربر داشته باشد و در بهبود وضع انسان نقش عمده ای را بازی کند.

»علم پیش نگری به بار می آورد و پیش نگری کنش«به همین سان، کنش اجتماعی مفید برای بشر تنها با استقرار قوانین حاکم بر تکامل بشری امکان پذیر است و سامان اجتماعی و توافق مدنی بر یک پایه استوارند.

به نظر کنت نظم و توافق اجنماعی تصادفی نیستند، بلکه مانند پدیده های دیگر، تابع قوانین دگرگونی ناپذیر طبیعی اند که برای هر دوره معینی حدود و خصلت کنش اجتماعی را با یک قطعیت تام تعیین می کنند. در قلمرو اجتماعی نیز مانند حوزه های دیگر، کار علم نه تسلّط بر پدیده ها بلکه تعدیل آن ها است و برای ان که چنین کاری انجام گیرد، نخست باید قوانین پدیده های اجتماعی را بازشناخت.

پافشاری سرسختانه کنت بر این که هر چیزی مطلق نیست و همه چیز نسبی است، جان کلام آموزش های او را تشکیل می دهد. او به جای پذیرفتن حقایق جاودانه معتبر مذهبی، بر پیشرفت مداوم فهم بشری و خصلت تکمیلی کار علمی تاکید نمود.

به نظر او تنها کسانی که به الزام های شدید روش شناسی علمی و اصول استشهاد علمی پایبندند، می توانند حق راهنمایی امور بشری را برای خودشان قایل شوند. تجدید سازمان فکریی که تازه در علوم اجتماعی آغاز شده است، مستلزم این است که اکثریت مردم حق بررسی فردی شان را در موضوع هایی که برای تحقیق آن ها واجد شرایط نیستند، به افراد واجد شرایط واگذارند.

حال که جامعه شناسی وظیفه تبیین قوانین پیشرفت و نظم اجتماعی را برای خود قایل شده است، با چه ابزار و وسایلی باید این وظیفه را انجام دهد؟ این وسایل نخست همان هایی هستند که در علوم طبیعی با موفقیت به کار رفته اند: مشاهده، آزمایشگری و مقایسه.

مشاهده به معنای جستجوی بیقاعده واقعیت های گوناگون نیست، بلکه مشاهده گر جز «به راهنمایی یک نظریه مقدماتی» نمی داند که به چه واقعیت هایی باید بنگرد. بنابراین، مشاهده تنها اگر از قوانین ایستا و پویای پدیده ها تبعیت کند، می تواند وجهه علمی داشته باشد.

آزمایشگری مستقیم در جهان انسانی امکانپذیر نیست، اما هر گاه که مسیر عادی یک پدیده به صورتی مشخص دستخوش آشفتگی گردد، آزمایشگری می تواند انجام پذیرد. موارد آسیب شناختی اجتماعی برای آزمایشگری علمی بهترین و ناب ترین زمینه های بررسی را به دست می دهند.

روش تحقیق علمی ای که برای جامعه شناس اهمیت بنیادی دارد، همان روش مقایسه است، زیرا کاربرد این روش به محو روحیه مطلقگرایی کمک شایانی می کند. مقایسه جامعه حیوانی با جامعه انسانی، در فهم نخستین نطفه های روابط اجتماعی و شناخت مرز میان انسان و حیوان، قراین ارزنده ای را به دست می دهد. در این جا روش اصلی مقایسه همزمان حالت های گوناگون و مستقل جامعه بشری در بخش های مختلف کره زمین را شامل می شود. با این روش، مراحل گوناگون تکامل بشری را می توان در یک زمان مشاهده کرد.

گرچه این هر سه روش مرسوم علمی باید در جامعه شناسی به کار بسته شود، اما علم جامعه شناسی از همه بیشتر باید بر روش چهارم، یعنی روش تاریخی تاکید کند. مقایسه تاریخی حالت های متوالی بشریت، نه تنها مهمترین نشانه علمی این فلسفه سیاسی نوین است، بلکه اسطقس این علم و ماهیت اصلی آن به شمار می آید. مقایسه تاریخی در خلال اعصاری که بشریت طی آنها تحول یافته است، جان کلام تحقیق جامعه شناسی را ارائه می کند. جامعه شناسی بدون توجه به تکامل تاریخی هیچ ارزشی ندارد.

کنت با به کار بستن آنچه را که خود روش مقایسه علمی در گذشت زمان نامیده بود، به مفهوم بنیادی خویش دست یافت که همان قانون پیشرفت بشر یا قانون سه مرحله ای است. تکامل ذهن بشر به قرینه تکامل ذهن فردی صورت گرفته است.اونتوژنی، یعنی تحول ارگانیسم فردی بشر، یادآور فیلوژنی، یعنی تحول گروه های بشری یا تحول سراسر نوع بشر می باشد. هر یک از ماها در کودکی یک مؤمن دو آتشه و در بلوغ یک مابعدالطبیعه گرای انتقادی و در بزرگسالی یک فیلسوف طبیعی هستیم. نوع بشر نیز همین سه مرحله عمده را در فراگرد رشد خویش پشت سر گذاشته است.

به نظر کنت، هر یک از این مراحل اصلی تکامل ذهنی بشر، ضرورتاً از بطن مرحله پیشین آن پدید می آیند. ساخته شدن هر نظام تازه ای تنها پس از نابودی نظام کهنه و تحقق بالفعل امکانات بالقوه سامان ذهنی پیشین امکانپذیر است. حتی برای برترین اذهان نیز تشخیص ویژگی های دوره بعدی بدون نزدیک شدن کامل به آن دوره امکانپذیر نیست.

گرچه تاکید کنت بیشتر بر مراحل تحول ذهن بشری و رهایی تدریجی آن معطوف بود، اما بر این نکته نیز تاکید داشت که قرینه این مراحل در تحول سازمان اجتماعی و انواع سامان ها و واحدهای اجتماعی و اوضاع مادی زندگی بشر نیز دستخوش تحول می شود.

کنت بر این باور بود که نباید انتظار داشت که در هنگام مرگ یک نظام، سامان اجتماعی و نیز فکر تازه ای یکباره سربرآورد. گذار از یک نظام اجتماعی به نظامی دیگر، هرگز نمی تواند پیوسته و مستقیم باشد. در واقع تاریخ بشر با دوره های متناوب «ارگانیک» و «بحرانی» مشخص می شود. در دوران ارگانیک، استواری اجتماعی و هماهنگی فکری برقرار است و بخش های گوناگون هیئت اجتماعی در توازن به سر می برند. برعکس، در دوران بحرانی، پایه های یقین های کهن سست می شوند و سنت ها بی اعتبار می گردند و هیئت اجتماعی دستخوش عدم توازن بنیادی می شود.

او هر یک از مراحل تحول ذهنی نوع بشر را با یک نوع سازمان اجتماعی و سلطه سیاسی خاص آن مرحله مرتبط ساخته بود. مرحله خداشناسی تحت سلطه کاهنان است و مردان نظامی در آن فرمانروایی می کنند. مرحله مابعدالطبیعی که به گنه ای مبهم به قرون وسطی و عصر رنسانس راجع است، تحت تسلط مردان کلیسا و حقوقدانان می باشد. مرحله اثباتی که تازه آغاز شده است، تحت تسلط مدیران صنعتی و هدایت اخلاقی دانشمندان خواهد بود. به همین سان، در مرحله نخست، خانواده واحد اجتماعی الگو را می سازد و در دومین مرحله، دولت اهمیت اجتماعی پیدا می کند و در سومین مرحله، کل نوع بشر واحد اجتماعی اصلی خواهد بود.

گرچه کنت بارها بر این نکته پافشاری می کند که در کار تبیین پیشرفت بشر، تکامل فکری اصل تعیین کننده به شمار می آید، اما باز عوامل دیگری را نیز در این کار دخیل می داند. برای نمونه، او افزایش جمعیت را به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده در درجه پیشرفت اجتماعی تلقی می کند. این تراکم جمعیت در مراحل اولیه به بار آورنده تقسیم کار است. کنت تقسیم کار را یکی از محرک های نیرومند تکامل اجتماعی می داند.

همچنان که نوع بشر از طریق سه مرحله معین پیشرفت می کند که هر مرحله ان مبتنی بر دستاوردهای مرحله پیش است، دانش علمی نیز مراحل تحول مشابهی را پشت سر می گذارد. اما علوم گوناگون به نسبت های متفاوتی پیشرفت می کنند. هر دانشی هر چه که عمومیت، سادگی و استقلال آن از انواع دیگر دانش بیشتر باشد، زودتر به مرحله اثباتی می رسد. قانون پیچیدگی هر چه بیشتر و عمومیت هر چه کمتر بر این فراگرد حاکم است.

علم اجتماعی که از همه علوم دیگر پیچیده تر است و پیدایش آن بیشتر از هر علم دیگری به تحول همه علوم پیشین وابسته است، در بالاترین پله سلسله مراتب علوم جای دارد. علم اجتماعی از همه منابع علوم پیش از خود برخوردار است، اما فزون بر کاربرد روش های علوم دیگر، از روش تاریخی که منحصر به خودش است نیز استفاده می کند، روشی که نه با مقایسه، بلکه با توالی تدریجی، پدیده اجتماعی را مورد بررسی قرار می دهد.

تنها رهیافت شایسته در جامعه شناسی این است که هر عنصری را در پرتو کل نظام بنگریم. در بررسی اجتماعی، انسان و جامعه به صورت کلی بهتر برای ما شناخته می شوند و نظام کلی جامعه بهتر از اجزایی که سازنده این نظام اند می تواند موضوع مورد بررسی ما قرار گیرد.

مفهوم نظم در برگیرنده هماهنگی پایدار میان شرایط وجود اجتماعی است و مفهوم پیشرفت، تحول اجتماعی را در نظر دارد. کنت برای تکمیل نظریه سه مرحله ای خود به بررسی بنیادهای استواری اجتماعی دست یازید. در بررسی ایستای جامعه شناسی، قوانین کنش و واکنش بخش های گوناگون نظام اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرد، بدون در نظر گرفتن آن جنبش بنیادی که همیشه در جهت تغییر تدریجی این قوانین کار می کند. میان کل و اجزای یک نظام اجتماعی همیشه باید یک هماهنگی خودانگیخته برقرار باشد.

کنت به هیچ روی افراد را به عنوان اجزای عنصری آن نظام تلقی نمی کند. واحد راستین اجتماعی همان خانواده است و در صورت لزوم، حداکثر می توانیم به زوج اصلی تشکیل دهنده بنیاد خانواده ارجاع کنیم. از ترکیت خانواده ها قبیله و از اجتماعی قبیله ها ملت ساخته می شود.

باید گفت که یک ارگانیسم زیست شناختی در محدوده یک چهارچوب مادی و جسمی کار می کند، حال آن که یک هیئت اجتماعی را نه با وسایل مادی بلکه با پیوندهای روحی می توان فراهم آورد. از همین روی، کنت اهمیت ویژه ای برای زبان و از آن بالاتر، برای دین قایل بود. بدون یک زبان مشترک، انسان ها هرگز نمی توانسته اند به همبستگی و توافق دست یابند و بدون این ابزار همگانی، هرگونه سامانی امکانپذیر نیست. دین همان اصل وحدتبخش و زمینه مشترکی را فراهم می سازد که اگر نبود، اختلاف های فردی جامعه را از هم می گسیختند.

گذشته از زبان و دین، عامل سوم دیگر نیز هست که انسان ها را به یکدیگر پیوند می دهد و آن تقسیم کار است. انسان ها با تقسیم کار به همدیگر پیوند می خورند؛ و همین تقسیم کار است که ارگانیسم اجتماعی را این همه پیچیده ساخته است. گرچه تقسیم کار روح سودمند جزیی را می پروراند، اما از سوی دیگر، به تباهی و تضییق روح جمعی یا عمومی کمک می کند. در زمینه روابط اخلاقی نیز با آن که هر فردی به جمع وابستگی نزدیک دارد، اما گسترش دامنه فعالیت ویژه اش پیوسته او را به سوی مصلحت خصوصی اش می راند، تا آن که سرانجام، احساس می کند که وابستگی بسیار اندگی با همگان دارد. به موازات افزایش محاسن تقسیم کارکردهای اجتماعی، معایت آن نیز فزونی می گیرند.

کنت را باید یکی از پیشگامان تحلیل کارکردی جامعه به شمار آورد، زیرا نه تنها تاثیرهای پدیده های اجتماعی را بر نظام های اجتماعی در نظر داشت، بلکه بر بستگی های متقابل این پدیده های نیز تاکید می ورزید. همیشه باید میان اجزاء و کل نظام اجتماعی یک نوع هماهنگی برقرار باشد. نه تنها نهادها و منش های اجتماعی و افکار و آداب باید همیشه در وابستگی متقابل باشند، بلکه از این بالاتر، همین کل همبسته نیز باید به طبع، با تحول وحدتبخش بشریت همگام و وابسته باشد.

کنت بر این عقیده بود که چیزهایی که باید اداره گردند، در واقع همان افراد بشرند. بدین سان، روابط بشری «شیئیت» می یابند.

برپایه فرمول محبوب کنت، سامان اثباتی نوین باید عشق را اصل، نظم را پایه و پیشرفت را هدف خویش قرار دهد. گرایش های خودخواهانه ای که در سراسر تاریخ پیشین بر بشر حاکم بودند، بایستی جای شان را به انساندوستی دهند و فریضه برای دیگران زندگی کن، باید راهنمای انسان ها گردد.

منبع: زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی لیوئیس کوزر

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.