شروع دوباره با دانستن ...

یادداشت ها و ترجمه هایی در زمینه ی جامعه شناسی، زندگی، کار و ...

شروع دوباره با دانستن ...

یادداشت ها و ترجمه هایی در زمینه ی جامعه شناسی، زندگی، کار و ...

۱۷ دی ۹۲ ، ۲۲:۱۱

اندیشه چارلز هورتون کولی

کولی چنین استدلال می کرد که خود یک شخص از رهگذر تبادل او با دیگران رشد می یابد. خاستگاه اجتماعی زندگی یک شخص از رهگذر نشست و برخاست او با اشخاص دیگر پدید می آید. به نظر کولی، خود نخست فردی و سپس اجتماعی نمی شود، بلکه از رهگذر یک نوع ارتباط دیالکتیکی شکل می گیرد. آگاهی یک شخص از خودش، بازتاب افکار دیگران درباره خودش است؛ پس به هیچ روی نمی توان از خودهای جداگانه سخن به میان آورد. بدون ادراک همبسته شما، او و آن ها، هیچ ادراکی از من نمی تواند دز ذهن صورت بندد.

کولی برای روشن ساختن خصلت انعکاسی خود، آن را با آینه مقایسه کرده بود:

آینه ام من، اگر تو زشتی زشتم      گر تو نکویی، نکوست سیرت و سانم

همچنان که سیما، اندام و لباس مان را در آینه برانداز می کنیم و اگر آن را آراسته و برانداز تشخیص دهیم خرسند می شویم و در غیر آن صورت ناخرسند، در ذهن دیگران نیز به گونه ای تخیلی، برداشتی از ظاهر، اهداف، کردار، شخصیت و دوستان مان داریم و به صورت های گوناگون از این برداشت متاثر می شویم.
مفهوم خودِ آینه سان از سه عنصر اصلی ساخته می شود. «نخست، ظاهر ما به چشم دیگری چگونه می نماید، دوم، داوری او درباره ظاهر ما چیست و سرانجام، چه احساسی از خود برای ما پدید می آید، غرور یا سرشکستگی. خود در یک فراگرد اجتماعیِ مبتنی بر مبادله ارتباطی پدید می آید و در آگاهی شخص منعکس می شود. کولی سپس می افزاید که جامعه همبافتگی و تاثیر متقابل خودهای ذهنی است. من ذهن شما را در نظر می گیرم و بویژه توجه می کنم که ذهن شما درباره ذهن من چه می اندیشد و ذهن شما در مورد آنچه که ذهن من در مورد ذهن شما می اندیشد، چه نظری دارد. من ذهن خودم را در برابر ذهن شما می آرایم و از شما نیز چشم دارم که ذهن خودتان را در برابر من بیارایید. هرکسی که نتواند یا نخواهد این کار را انجام دهد، کاملاً به بازی گرفته نمی شود. چشم اندازهای گوناگون بر اثر تبادل های چندگانه و مدام برداشت ها و ارزیابی های میان ذهن ما و ذهن دیگران، هماهنگی می یابند. جامعه در روان فرد جنبه ای درونی می یابد و از طریق عمل متقابلی که افراد گوناگون را در یک کل ارگانیک ترکیب می کند، بخشی از خود فرد می شود.
جامعه شناسی کولی بیگمان کلی گرا است. هر گاه که ما جامعه را به عنوان یک ارگانیسم مطرح می کنیم، مراد ما این است که جامعه مجموعه ای از انواع فراگردها را شامل می شود که هر یک از آن ها بر اثر عمل متقابل با فراگردهای دیگر زنده و بالنده است؛ این فراگردها کل یکپارچه ای را می سازند که هر آنچه در یکی از اجزای آن پیش آید، بر بقیه تاثیر می گذارد. جامعه بافت گسترده ای از فعالیت متقابل است. کولی بارها یادآور شده بود که زندگی ما چیزی جز یک کل انسانی نیست و اگر خواسته باشیم درباره زندگی مان دانشی واقعی به دست آوریم باید آن را اینچنین در نظر آوریم. اگر زندگی مان را از زندگی کل بشر بگسلانیم، در واقع، رشته حیات مان را بریده ایم.
کولی می نویسد منظور من از گروه های نخستین آن گروه هایی اند که با همکاری و بستگی روردرو مشخص می شوند. این گروه ها به دلایل گوناگون نخستین به شمار می آیند، اما بیشتر برای آن که در تشکیل ماهیت اجتماعی و آرمان های افراد نقشی بنیادی دارند، عنوان گروه نخستین را می یابند. نتیجه بستگی نزدیک از نظر روانشناختی، نوعی درآمیختگی فردیت ها در یک کل مشترک است، چندان که زندگی مشترک و منظورهای گروهی دست کم از بسیاری از جهات بسان زندگی و مقصود هر فرد گروه در می آید. شاید ساده ترین توصیف این این کلیت آن است که بگوییم این کلیت در واقع یک «ما» است.
مهمترین گروه هایی که در آن ها همبستگی های نزدیک ویژه گروه نخستین می توانند کاملاً پرورده شوند، خانواده، گروه های همبازی و همسایگی است. کولی معتقد بود که این گروه ها برای پیدایش همکاری و همیاری بشری مناسب ترین زمینه های کلی را فراهم می سازند. در صورت های دیگر همبستگی، هر یک از انسان ها به خاطر نفع شخصی ای که از مبادلات و اعمال متقابل اجتماعی انتظار دارد، با شخص دیگر ارتباط برقرار می کند. گروه نخستین بیشتر بر همبستگی عام اعضایش وابسته است تا بر مبادله خدمات یا منافع خاص. وانگهی، گروه نخستین، بستر پرورش محبت و همدردی انسانی است و با حالت بی تفاوت و غیرشخصی و غیرعاطفی انواع دیگر روابط اجتماعی تضاد دارد.
در اندیشه کولی، مفهوم های خودِ آینه سان و گروه نخستین، درهمبافته اند. حساسیت نسبت به اندیشه دیگران – حساسیت در برابر رویکردها، ارزش ها و داوری های دیگران که به نظر کولی شاخص یک فرد بالغ است – را تنها می توان در کنش های متقابل و نزدیک و صمیمانه گروه های نخستین پرورش داد. از این روی، گروه نخستین، بستر شد احساسات و عواطف انسانی است. در همین گروه های نخستین است که ماهیت انسانی پدید می آید. انسان با این ماهیت زاده نمی شود؛ شخص نمی تواند این ماهیت را جز از طریق همیاری با دیگران به دست آورد و انزوا آن را به تباهی می کشاند.
فلسفه اجتماعی کولی مبتنی بر این فکر بود که پیشرفت بشری به گسترش هرچه بیشتر همدردی انسانی وابسته است، چندان که آرمان های گروه نخستین از این گروه به اجتماعی محلی، ملت، و سرانجام به اجتماع جهانی گسترش یابد.
کولی مستقل از ماکس وبر ولی درست همزمان با او، چنین استدلال می کرد که بررسی کنش های انسانی باید معناهایی را دربر گیرد که کنشگران انسانی برای موقعیت اجتماعی شان قایلند؛ از این روی، این بررسی باید از صرف توصیف رفتار انسانی فراتر رود. جامعه شناسی انسانی باید که راه دیگری را در پیش گیرد، زیرا که می تواند قوانین رفتاری انسان ها را در معانی ذهنی افراد کنشگر جستجو کند.
کولی میان «دانش مکانی یا مادی» و «دانش شخصی یا اجتماعی» تمایز قایل شده بود. به نظر او، دانش اجتماعی از تماس و ارتباط با اذهان انسان های دیگر پدید می آید؛ این تماس، فراگردی از احساس و اندیشه همانند با دیگران را به حرکت درمی آورد و ما را قادر می سازد تا با اشتراک در حالت های ذهنی دیگران آن ها را درک کنیم. این حالت را می توان همدلی یا به صورتی فعالتر، یک حالت زنده خواند، زیرا که رفتار مربی را همراه با فراگردهای ذهنی متناسب با آن در بر می گیرد.
به نظر کولی، جامعه چیزی جز شبکه ارتباطات میان کنشگران و گروه های اجتماعی نیست. ای این روی، فراگرد ارتباطات و بویژه تجسم آن در عقیده همگانی، شیرازه پیوندهای اجتماعی را می بندد و توافق همگانی را تضمین می کند.کولی عقیده همگانی را بسان یک فراگرد ارگانیک می دید و آن را صرفاً به عنوان توافق در مورد برخی مسایل روز در نظر نمی گرفت. عقیده همگانی به نظر او، انبوهه صرفی از داوری های جداگانه فردی نیست، بلکه یک سازمان و محصول تعاونی ارتباطات و تاثیر متقابل است. به سخن دیگر، عقیده همگانی از توافق قبلی همگان بر نمی خیزد، بلکه از کنش متقابل عقاید فردی، یعنی از برخورد افکار در فراگرد ارتباطات سرچشمه می گیرد. عقیده همگانی از رهگذر تبادل گرایش های متخالف پدید می آید. اختلاف نظرهای مرتبط با هم، عقیده را زنده نگهمیدارند و مانند آمیزش نژادهای متفاوت، جنبه ای طبیعی دارند. عقیده همگانی به عنوان معیار سنجش مشترک، محصول عدم توافق تعدیل شده افراد جامعه از طریق بحث و رویارویی فکری است.
کولی بنابر تاکیدش بر فراگرد اجتماعی، کشمکش در اجتماع را امری ضروری و گریزناپذیر می دانست. انسان هرچه که بیشتر می اندیشد بیشتر در می یابد که کشمکش و همکاری دو پدیده جدا از هم نیستند، بلکه دو مرحله از یک فراگرد؛ این فراگرد همیشه جزیی از این هر دو مرحله را در بر دارد. شما می توانید یک سامان اجتماعی را به انواع کل های تعاونی تقسیم کنید که هر یک از آن عناصری از کشمکش را درون خود دارد؛ اما هر یک از این کل ها در مقایسه با کشمکشی که با کل های دیگر دارد، از نوعی هماهنگی درونی برخوردار است.
منبع: زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی لیوئیس کوزر

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.